- ساز گرفتن
- هماهنگ شدن
معنی ساز گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یادبود برای مرده گرفتن
عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
گاز زدن: تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش گازگیر و بوسه ربای. (هفت پیکر)
Bite, Pinch
morder, beliscar
beißen, zwicken
gryźć, szczypać
кусать , ущипнуть
кусати , щипати
morder, pellizcar
mordre, pincer
mordere, pizzicare
bijten, knijpen
काटना , चुटकी भर लेना
menggigit, mencubit
물다 , 꼬집다
לנשוך , לנקוש
噛む , つまむ
ısırmak, çimdiklemek
kumenya, kubinya
กัด , บีบ
কামড়ানো , চিমটি কাটা
کاٹنا , چٹکی بھرنا
عضّ , قضم
دوختن
پا گرفتن
روانه شدن، رونده
عیب گرفتن طعنه زدن
گرفتن و نوشیدن پیاله شراب، میخواره شدن باده پرست گردیدن
پناه بردن تحت حمایت کسی در آمدن